در کشور ما درباره اهمیت و ضرورت آموزش، فراوان بحث می شود. همه بر این باورند که بسیاری از مشکلات اجتماعی ما ریشه در فرهنگ دارد و به طورکلی باید فرهنگ سازی شود .یکی از روشهای فرهنگ سازی هم آموزش است .
اگر بخواهیم در حوزه ترافیک شهری مثالی زده باشیم ، باید گفت سالهاست که در مورد توقف، پشت خط ایست عابر پیاده که یک رفتار ابتدایی در ترافیک است و محدودیت خاصی برای راننده ندارد صحبت می شود؛ اما هنوز که هنوز است نیمی از رانندگان پشت خطکشی عابر پیاده توقف نمی کنند. مثالهای فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که همه ما معمولا زمانی که در ترافیک شهری حضور داریم شاهد آن هستیم. توقف دوبله، توقف مقابل پارکینگ، پنچرگیری در خط سبقت، انحراف به چپ از خط ممتد وسط خیابان، گذشتن از تقاطع زمانی که چراغ قرمز است و… اما چرا با وجود هزینه های فراوانی که صرف آموزش می شود، بازدهی آن مطلوب نیست ؟ واضح است،عوامل مخل آموزش،تأثیر فعالیتهای آموزشی را از بین می برند. این فرآیند در عرصه های مختلف اجتماعی وجود دارد؛ اما ما تنها به مثالهایی در حوزه بحث خودمان اکتفا می کنیم.
علت این تأثیر اندک آن است که:
ما به دیگران آموزش می دهیم اما خود به آنچه می گوییم عمل نمی کنیم. به اصطلاح « عالم بی عمل » هستیم. قانون را برای دیگران می خواهیم؛ اما هر کجا قانون و مقررات اجتماعی برای ما محدودیتی ایجاد کرد خود را مستثنی می کنیم.
به واقع تفسیر شخصی از قانون مقدمه زیر پاگذاشتن آن است. با این نگاه اگر امتیازی برای ما باشد خوب است و حق ماست، اما اگر برای دیگران باشد بی عدالتی است. اگربرای ما ممکن باشد که وارد محدوده طرح بشویم طرح ترافیک خوب است وحتی بهتر آن است که بزرگتر هم بشود ، اما اگر نتوانستیم….
مردم زمانی که احساس کنند محدودیتهای قانونی فقط برای آنها وضع شده و بسیاری به دلایل مختلف از آن مستثنی می شوند، به مقدس بودن آن شک می کنند و سعی می نمایند خود را جزء افراد صاحب امتیازقراردهند. خلاصه کلام اینکه ، برای بهبود وضع موجود راهی جز فرهنگ سازی نداریم و یکی از راه های فرهنگ سازی، آموزش است؛ اما آموزش باید با استفاده از همه ابزار موجوداز جمله بوستان های فعال ترافیک، رسانه های تصویری، گفتاری و نوشتاری و به طور مستمر و غیر مستقیم و با در نظر گرفتن ویژگی های فراگیرآن انجام گیرد. در چنین صورتی و با چنین برنامه ای است که می توان در مدتی طولانی تغییراتی در رفتار مخاطبان مشاهده نمود.
اما هریک از ما به عنوان فردی از افراد جامعه بهتر آن است که ازهمین امروز سعی کنیم تا با اجرای کامل قوانین راهنمایی و رانندگی ، ضمن ایجاد محیطی امن با ترافیک روان ، فرهنگ ترافیک را از سن کودکی” با کردار و نه با گفتار” به کودکانمان بیاموزیم .
منبع :روزنامه مردم سالاری
گردآورنده: سمیرا قلج خانی
برچسب هاانحراف به چپ رانندگی صحیح فرهنگ ترافیک