سلام، امروز می خوام یه تجربه از یه اتومبیل وطنی را با شما به اشتراک بگذارم. عید سال ۱۳۹۱ فرصتی دست داد تا به همراه یکی از اقوام که حدود ۱ ماه قبل اتومبیل خودش رو تحویل گرفته بود به سفر بریم البته این نکته رو بگم که تو خرید و انتخاب این اتومبیل بنده حقیر توصیه اکید (بر اساس روایت یکی از کارشناسان فن) داشتم که این مدل رو انتخاب کنه، به هر حال با تدارک کافی و همچنین بازدید فنی و چک کردن کامل اتومبیل راهی سفر شدیم.
بر طبق برنامه قراربود تهران با راندن تو مسیر جاده فیروزکوه به سمت شمال ترک کنیم و در اولین مقصد پس از گذشت از شهرهای سر راه به بابلسر بریم، سه روز تو ویلای دوستان بمونیم سپس به سمت گرگان و گنبد رفته و پس از دید و بازدید اقوام راهی مشهد بشیم، ماجرا از زمانی آغاز میشه که تو جاده فیروزکوه من احساس کردم کولر اتومبیل روشنه و البته به نظر می رسید دیفرنسیل ماشین هم یه زوزه ملایمی که تو صدای سیستم صوتی کم و بیش شنیده میشه داره، در این حال و از راننده (دوست عزیز) خواستم کولر رو خاموش کنه که ایشان در جواب گفت کولر خاموشه و کلید روی بخاریه… با کمال تعجب و پس از بررسی یه مسیر قوی باد از لای درب شاگرد بود که به بدن بنده می خورد و تاحدودی از سرما نیمه راست بندم رو لمس کرده بود.
خلاصه پیاده شدیم و با پر کردن لای درب با کاغذ و پلاستیک تا حدودی جلوی این سوز رو گرفتیم (در هر بار سوار و پیاده شدن این کار رو می کردیم). پس از گردنه گدوک بود که با صدای ناهنجاری از سمت جلو و راست مخصوصا تو پیچ ها مواجه شدیم، نمی دونم این تجربه رو داشتین که به دوستی توصیه می کنید یه چیزی رو بخره و کلی هم ازش تعریف و تمجید می کنید پس از خرید با هر ایرادی که تو اون کالا دیده میشه عرق شرم روی پیشونی مبارک ظاهر میشه، حالا حال منو فرض کنید که با این صدا که اول سعی کردم به روی خودم نیارم، چطوری شدم، خلاصه تو یه جا که میشد کنار جاده ایستاد نگاهی به موتور و جلوی ماشین انداختیم، چیزی سر در نیاوریدم به این خیال که موردی نیست ادامه دادیم.
پس از حدود ۴ ساعت رانندگی به ویلای بابلسر رسیدم خانواده رو تو ویلا مستقر کردیم و بلافاصله اومدیم سراغ اتومبیل حالا که وقت داشتیم با یه نگاه عمیق تر بررسی کردیم از داخل شروع کردم و ایراداتی که دیدم فقط و فقط شرمندگی من رو بیشتر می کرد بعضی از ایرادت ظاهری عبارت بودند از:
– رنگهای متفاوت از رنگ سفید بر روی کلید های کنسول (کلید فلاشر، کلید CNG، کلید گرمن شیشه عقب و…)
– بیرون آمدن غیر طبیعی و کج بودن ساعت روی کنسول
– فاصله نامتوازن و بیش از حد قسمت کنترل سرما و گرما با قاب اطراف
– فاصله ناموزون قسمت داخلی آینه ها با قسمت زیرین در دوسمت
– روشن بودن چراغ کیسه هوا (Airbag) بدون دلیل (این اتومبیل مجهز به Airbag راننده بود)
– موج داشتن شیشه جلو
– بیرون بودن چسب های رودری ( در قسمت بالا)
– و البته صدایی که از قسمت هیدرولیک فرمون بعضی وقت ها به گوش می رسید
– و چند مورد جزئی دیگه (که میشه نادیده گرفت)
خلاصه پس از ۳ روز زیاد شدن صدایی که از جلوی اتومبیل به گوش می رسید و قبل از ادامه حرکت به یکی از نمایندگی های مجاز مراجعه کردیم و پس از بررسی ایشان گفتند که صدا مربوط به پلوس چرخ جلوی اتومبیل میشه و این مورد هم شامل گارانتی نیست و البته هر چه اصرار کردیم ، خلاصه قبول نکرد تو این حین با شنیدن هزینه تعمیرات گفتیم مثل اینکه صدا کمتر شده و اصطلاحا خودمون رو زدیم به اون راه و با سلام و صلوات به راه ادامه دادیم.
پس از گرگان صدا خیلی بیشتر شد و کم کم خطرناک داشت میشد. به مقصد (شهر کلاله) که رسیدیم به همراه یکی از اقوام که محلی بود به نمایندگی مجاز مراجعه کردیم و بدون پرسش که اصلا این مورد شامل گارانتی میشه یا نه تعمیرات رو آغاز کردیم تو این فاصله چون بیکار بودم تو نمایندگی گردشی کردیم در کمال تعجب دیدیم از این سری اتومبیل که اتفاقا همه هم کمتر از چهار ماه بود که از تحویل اون ها می گذشت مواردی مانند ذوب شدن پیستون، شکستگی شاتون، ترکیدن سرسیلندر و … موارد دیگه رو دیدیم و البته بنده هم مداوم بر نگرانی و شرمندگیم اضافه می شد.
خلاصه یکی از کارشناسان فنی که بنظر سرپرست مکانیک ها می رسید با ما همکلام شد و یه سری توصیه برای استفاده بهتر از این اتومبیل به ما داشت توصیه های اون عبارت بودن از:
– این اتومبیل موتور ظریفی داره و خیلی باید با احتیاط رانندگی کنید و دور موتور بیشتر از ۴۰۰۰ نشه!
– رو بنزین زیاد خوب کار نمی کنه و بهتر با گاز برونید
– بیش از ۳ ساعت مداوم رانندگی نکنید و یه استراحتی به موتور بدین (با خنده خودتون هم استراحت کنید)
– آب و روغن اون رو حتما و هر روز قبل از گرم شدن موتور چک کنید
به طور خلاصه و با زبون بی زبونی می خواست بگه تو بد مخمصه ای گیر افتادید، دیگه تقریبا خودم رو آماده کرده بودم که با اولین نگاه معنی دار دوست عزیزم بگم نگران نباش این اتومبیل رو خودم ازت می خرم ولی اون هم آدم با معرفتی بود و اصلا خم به ابروش نمی آورد، تعمیرات تموم شد و وقتی برای پراخت هزینه به دفتر مراجعه کردیم در کمال نا باوری مسئول دفتر گفت این مورد شامل گارانتی میشه و نیاز نیست هزینه ای پرداخت کنید ( فقط درک کنید اختلاف بین نمایندگی ها و درک شرایط گارانتی رو تو فاصله ۲ استان)
به هر تقدیر ۲ روزی تو شهر بودیم به فامیل سر زدیم و عید رو تبریک گفتیم و هر کی پرسید از ماشین راضی هستید، چیزی واسه گفتن نداشتیم و شده بودیم چوب دوسر طلا!
صبح روز ۵ فروردین آماده شده بودیم به سمت مشهد حرکت کنیم یه دفه دیدم دوستم هراسان آمد سراغم گفت اتومبیل رو روشن کردم ولی هیچ کدوم از عقربه های داخلی صفحه کیلومتر کار نمی کنه و تمامی چراغ ها روشنه، رفتم سراغش اولش فکر کردم مثله کامپیوتره، روشن خاموشش کردیم هیچ تغییری نکرد، دفترچه راهنما رو زیر و رو کردیم و نتیجه ای نداشت، دوباره به سمت نمایندگی مجاز رفتیم یکی از کارشناسان گفت چیز مهمی نیست تو این سری از این اتفاق ها پیش میاد و در کمال خونسردی گفت اگه می خواین برین سفر برین نگران نباشین و البته می تونید حدس بزنید چی شد، سفر کنسل شد و مجبور شدیم صبر کنیم تا یه کیت کامل صفحه کیلومتر برای ما برسه که حدودا ۲ الی ۳ روز طول می کشید، دیگه تو این روزها سعی می کردم با دوستم چشم تو چشم نشم حتی صبحونه رو زودتر می خوردم یا سر نهار و شام دور از دید اون می نشستم و سعی می کردم هر جا بحث ماشین میشه یه جورایی بحث رو عوض کنم، خلاصه سفر خاطره انگیزی برای ما به جا موند.
نمی خوام داستان رو کش بدم الان که این مطالب رو می نویسم برگشتیم تهران و سه شنبه ۱۵ فروردین ماهه، ماشین رو روز چهاردهم به یه بنگاه آشنا با حدود ۲ میلیون تومان زیر قیمت فروختیم، رابطه من با دوستم خیلی سرد شده، هنوز سمت راست بدن من حس سرماخوردگی داره، سفری با اضطراب رو تجربه کردیم و خلاصه عید با شرمندگی و در راه تعمیرگاه رو پشت سر گذاشتیم و نکته اساسی اینکه این ماشین یه سمند EF7 بود که دوست من از بین ۳۰ تا ماشین که تو نمایندگی بوده انتخاب کرده و به قول خودش خیلی دقت کرده تا با کیفیت ترین رو انتخاب کنه، دیروز هم مطابق شنیده ها دوست عزیزم برای خرید یکی از این ماشین های چینی جدید به همراه دوست دیگری اقدام کردند و البته هدف من از این مطلب این بود که به دوستم بگم من هیچ قصدی از توصیه این اتومبیل به شما نداشتم و در کمال صداقت عذر خواهی بنده رو بپذیر و همچنین به شما عزیزانی که این مطلب رو می خونید، بگم ماشین ایرانی خوبه ولی من خرید اون را به شما توصیه نمیکنم بنده هم با همین شورلت نوا که متعلق به پدر عزیزم می باشد در عین مصرف سوخت بالا، خیابان ها را طی طریق می کنم و از سرم هم زیاد است و دیگر سودایی برای تهیه ماشین وطنی ندارم (البته پول ماشین های غیر وطنی رو هم ندارم) ایام به کام.
نویسنده: وحید گودرزی